عنوان فعالیت : خودم می خواهم بخوانم

موضوع فعالیت : نوشتن پایان یک داستان که تا نیمه برایشان خوانده شده بود.

کلمات کلیدی : قلب مترسک، روانخوانی، نوشتن متن، پایان داستان، بالا رفتن اعتماد به نفس

 خلاصه فعالیت : ماجراهای کتاب "قلب مترسک" که قبلا تا نیمه خوانده شده بود توسط بچه ها یادآوری شد و بعد  پایان داستان را به فکر خود نوشتند.

 

زمان اجرای فعالیت :

تاریخ

روز هفته

زمان فعالیت

مدت زمان

20/9/1397

 سه شنبه

از 7/45   تا   9/30

یک ساعت و چهل و پنج دقیقه 

 

 مخاطبانی که فعالیت برای آن ها طراحی شده :

تعداد نفرات

محدوده سنی

جنسیت

وضعیت اقامت

وضعیت سرپرستی

وضعیت اشتغال

16 نفر

 11 تا 16 سال

 مرد

 مهاجر بدون کارت اقامت

 اکثر آن ها تحت سرپرستی پدر، عمو یا برادر بزرگتر هستند

 اکثر آن ها در لوازم یدکی های خیابان امیر کبیر کار می کنند

 

وضعیت حضور مخاطبان در فعالیت :

حاضرین در محل

غائبین

افراد در حیاط

حس و حال مخاطبین

 10 نفر

 6 نفر

 

نوشتن را دوست داشتند و اعتماد به نفسشان بالا رفته

 

 ویژگی محل اجرای فعالیت:

نام محل اجرا

ابعاد محل

چیدمان صندلی ها

امکانات

اتاق طوفان باران

چهار در پنج

گرد به اضافه سه صندلی در وسط اتاق

دفتر- خودکار- تخته - ماژیک

این فعالیت تلاشی برای ایجاد بسترهای زیر بوده است :

  • تشویق به نوشتن
  • ایجاد علاقه به داستان نویسی
  • بالا بردن اعتماد به نفس
  • تقویت قدرت تخیل
  • یادآوری کتابی که فقط یک مرتبه خوانده بودند

 

مجری و مشاهده‌گر فعالیت :

آموزشگر

همیار آموزشگر

مشاهده‌گر

اعظم مومنی

-

-

 

حال و هوای آموزشگر قبل و بعد از فعالیت :

قبل از فعالیت : آموزشگر انتظار نداشت بچه ها بتوانند چند صفحه بنویسند.

بعد از فعالیت : آموزشگر از دیدن نوشته های بچه ها و بالا رفتن اعتماد به نفس آنها خوشحال شده بود.

 

پیوست های همراه اجرا :

کتاب

عکس

فیلم

کار برگ

موسیقی

دیگر موارد

قلب مترسک

-

-

-

-

-

 

 

 

 

پیوست های بعد از اجرا :

یادداشت آموزگار

عکس

فیلم

کار کودک

مصاحبه با کودک

ارزیابی کودک

موارد دیگر

دارد - در دفتر مربوطه

-

-

-

-

-

-

 

 شرح فعالیت از زاویه دید آموزشگر اصلی: 

امروز ادامه کتاب قلب مترسک را کار کردیم اول کمی روانخوانی کردند یکی از آنها که همیشه خجالت می کشید بخواند خواندنش خیلی بهتر شده و با اعتماد به نفس می خواند و به مسخره کردن دیگران توجه نمی کرد. بعد از آن کتاب قلب مترسک را که نیمه کاره خوانده شده بود را ورق زدم و با تماشای تصاویر کتاب ماجرای آن را بیان می کردند، تا رسیدیم به جایی که کتاب نیمه کاره رها شده بود از آن ها خواستم باقی داستان را از فکر خودشان بنویسند. در سال های گذشته بچه های پایه سوم خیلی کم می توانستند بنویسند اما بعضی از این بچه ها؛ با وجود غلط دیکته، پایان داستان را تا دو صفحه نوشته بودند. همان دانش آموزی که خجالت می کشید، امروز برای پایان داستان چند خطی نوشته بود و با این که دوستانش به او می گفتند بده ما برایت بخوانیم خودش داستانش را خواند و گفت خودم می خواهم بخوانم و خیلی خوب نوشته بود. یکی دیگر از بچه ها یک صفحه کامل نوشته بود و گفت هنوز ادامه دارد داستانم را در خانه کامل می کنم بعد برایتان می خوانم. استقبال بچه ها از نوشتن باعث شد که موضوع مسابقه داستان نویسی را برایشان مطرح کنم بعضی از بچه ها از این موضوع استقبال کردند.

 

پیشنهادات برای آینده :

۱- تصاویر یک کتاب را ببینند و برای آن ها داستانی بنویسند.

2- داستانی کوتاه برایشان خوانده شود و برای آن نقاشی بکشند.

3- فیلم یا کارتونی کوتاه ببینند و ماجای آن را بنویسند.

 

از شما دوست عزیز خواننده نیز دعوت می شود اگر نظر یا پیشنهادی دارید لطفا در بخش نظرات مربوط به این نوشته قرار بدهید.